جدول جو
جدول جو

معنی منغض کردن - جستجوی لغت در جدول جو

منغض کردن
تیره کردن، مکدر ساختن، ناخوش کردن، ناگوار ساختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منتر کردن
تصویر منتر کردن
مسخره کردن، معطل کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منظم کردن
تصویر منظم کردن
ویراستن ویناردن بسغدیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریض کردن
تصویر مریض کردن
بیمار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفوض کردن
تصویر مفوض کردن
تفویض کردن واگذار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منتر کردن
تصویر منتر کردن
سحر کردن افسون کردن، دست انداختن: (عده ای از جوانان پیر مرد را کاملا منتر کرده بودند و او خود متوجه نمیشد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منبر کردن
تصویر منبر کردن
انبار کردن انبار کردن ذخیره نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملغی کردن
تصویر ملغی کردن
بر انداختن باطل کردن لغو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقط کردن
تصویر منقط کردن
نقطه نهادن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقش کردن
تصویر منقش کردن
زمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقرض کردن
تصویر منقرض کردن
بر انداختن از بین بردن نابود کردن: (نادر شاه سلسله افاغنه را در ایران منقرض کرد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منغص کردن
تصویر منغص کردن
تیره کردن، مکدر ساختن، ناخوش ساختن، ناپسند کردن: (... و منجم همچنان از کارهای کردنی منع کند و از مهمات باز دارد و بر ما منغص کند) (سیاست نامه. چا. اقبال 111)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منزل کردن
تصویر منزل کردن
((مَ زِ. کَ دَ))
اقامت کردن، ساکن شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
برچیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منفی کردن
تصویر منفی کردن
Negate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
Disband, Liquidate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
dissoudre, liquider
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
sciogliere, liquidare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
ontbinden, liquideren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از منفی کردن
تصویر منفی کردن
negare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
disolver, liquidar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
auflösen, liquidieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
dissolver, liquidar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منفی کردن
تصویر منفی کردن
ontkennen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
розпускати , ліквідувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منفی کردن
تصویر منفی کردن
заперечувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
распускать , ликвидировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از منفی کردن
تصویر منفی کردن
отрицать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از منحل کردن
تصویر منحل کردن
rozwiązywać, likwidować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منفی کردن
تصویر منفی کردن
zaprzeczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منفی کردن
تصویر منفی کردن
negieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از منفی کردن
تصویر منفی کردن
negar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منفی کردن
تصویر منفی کردن
नकारना
دیکشنری فارسی به هندی